از نو زنده شدم...

LOVE swept aside all obstacles

از نو زنده شدم...

LOVE swept aside all obstacles

ادامه دوست من..

و دیشب همشون سوزوندم!

حالم بد بود

اما تموم شد چون تو خواستی

ایرادی نداره

باید یه روزی تموم میشدن

و شدن

...

پ.ن: بچگی چقققققققد شیرین و دردناکه!!!!

میخواستم بیشتر از اینا حرف بزنم

اما آب شدن همه حرفام!

دوست من

چقدر شکستم وقتی اونا رو گفتی دوست من!

چقدر اشکهایم را قورت دادم وقتی همچین درخواستی از من کردی دوست عزیز من

چجوری میتونم؟ چجوری میتونی؟

سوزوندن اونا مساویه سوزوندن تمام بچگیمونه!

یادته چقدر دلتنگ میشدم

چققققد دلتنگ میشدی از دوریه روزها

از دوریه خاطره ها

و از دوریه عشقهای خام و ناکام کودکیمون؟

چه عشق خنده دار و خالصی بودن ولی دوست من

نه؟؟

شاید مث الان درگیر دنیای بزرگترا نشده بودیم!

شاید مث الان درگیر این زندگی فانی نشده بودیم و تو دنیای جاودانه ی خودمون غرق بودیم...

...

ادامه دارد...


من اومدم!

خب من اومدم یکمی بنویسم

البته نه زیاد

چون تو دفترم و نمیشه

کم کم براتون مینویسم

از مریضیم بگم که منو کشت

واقعا احساس میکردم دیگه آخراشه و دارم میمیرم!!

جالبه که مطمئن بودم!

خداروشکر که با کللللی دعای اینو اون خوب شدم

الان بهترم یه وقتایی گلوم باد میکنه ولی چیز خاصی نیس

...

از عروسیم بگممممممم ... تالار گرفتیم 2 3 هفته پیش تو تهرانپارس ... هرجایی رو نمیتونستیم بگیریم آخه 700 تا مهمون دارن!!!!!!!!!!

فک کنید!

یه تالار گندس

خیییلی خوشحالم  درسته سختیها بیشتر میشه اما دوس دارم

...

کارم هم خوبه خداروشکر اما از حساسیت فوق العاده ای برخورداره!

ینی باید شش دنگ حواسم بکارم باشه همیشه

خوشحالم که تونستم کاری متناسب با رشتم پیدا کنم

با تشکر از کسیکه کمکم کرد تو این راه مهنوش عزیز

دوس جونام که به یادم بودید واقعا ممنونم

پرنده جون که منو شرمنده کرد . الهه جون . محدثه جونم و.....

دوستون دارم چون بهم انرژی میدید

الان همه چیو خلاصه نوشتم

ایشالا در یک فرصت مناسب دیگه میام

 

سلام

من خوبم دوس جونام و در حال حاضر در یک دارالترجمه مشغول به کارم 

میام همه چیو براتون میگم 

در ضمن تاریخ عروسیمم ۷/۷/۹۱ شدااااااااااااا