از نو زنده شدم...

LOVE swept aside all obstacles

از نو زنده شدم...

LOVE swept aside all obstacles

دوست من

چقدر شکستم وقتی اونا رو گفتی دوست من!

چقدر اشکهایم را قورت دادم وقتی همچین درخواستی از من کردی دوست عزیز من

چجوری میتونم؟ چجوری میتونی؟

سوزوندن اونا مساویه سوزوندن تمام بچگیمونه!

یادته چقدر دلتنگ میشدم

چققققد دلتنگ میشدی از دوریه روزها

از دوریه خاطره ها

و از دوریه عشقهای خام و ناکام کودکیمون؟

چه عشق خنده دار و خالصی بودن ولی دوست من

نه؟؟

شاید مث الان درگیر دنیای بزرگترا نشده بودیم!

شاید مث الان درگیر این زندگی فانی نشده بودیم و تو دنیای جاودانه ی خودمون غرق بودیم...

...

ادامه دارد...


نظرات 3 + ارسال نظر
تنهایی شلوغ شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 05:53 ب.ظ http://tanhaeieshulujh.blogsky.com

می دونی چرا بین انگشت های دست فاصله هست ؟واسه اینکه یه روز یه دست دیگه اون جای خالی رو بگیره.
سلام دوست خوبم .ویتونو مطالعه کردم واسم جالب بود .دوست دارم لیتکتون کنم به وبخونه ی من سر بزنید منتظر قدم های سبزتونم در صورت تمابل برای لینک خبرم کنید.من تازه به شما وبخونه ای اضافه شدم خداکنه بتونم با شما بمونم.

پرنده خانوم-خصوصی یکشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:14 ق.ظ

تاییدیه؟

بهار یکشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:30 ق.ظ

چقد خوب منتقل کردی همه حساتو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد