سلام دوستای خوبممممممم
من بعد از مدتها اومدم اینجاااا
دوستای واقعیمو شناختم! کساییکه تو این مدت بهم سر زدن و حالمو پرسیدن! مرسی عزیزانم که به یادم هستید.
کلی بهم انرژی دادید...
خب کلی حرف هس آخه از کجا بگم؟؟ (:
اول از همه که رفتم فیس بوک ثبت نام کردم! کلی دوستامو پیدا کردم! (:
جالبه ولی خب کلا جای بیخودیه!!!! (:
...
هفته پیش رفتم پیش یه استاد قدیمی و بعد از دوسال دیدمش و تولدشو بهش تبریک گفتم و براش یه گل خریدم!... انقققد دلم براش تنگ شده بود که وقتی میخواستم در کلاسو بزنم برم تو پاهام می لرزید!!
رفتم کلاسای آیلسشو ثبت نام کردم. خیلی خوشحالم...
...
خب از زندگی دوتایی بگمممممم که کلی خوش میگذره خداروشکر...
فقط جوجه کمی به مشکلات مالی برخورده که اونم ایشالا خدا همشو رفع و رجوع میکنه و با ماست...
کم کم دارم دختر خوبی میشم... دیگه بیخودی بهونه نمیگیرم! لوس نمیشم!... یه دخمل مهربون دارم میشم!...
داشتم به این فک میکردم واقعا میگن که آدم برای ازدواج باید آمادگی داشته باشه درسته! ... تازه فهمیدم! باز خوبه به موقع فهمیدم! (:
این ینی اینکه باید بلد باشی چجوری با همسرت برخورد کنی در مواقعی که اون ناراحته و به تو نیاز داره... باید بدونی که چجوری تو جمع با همسرت برخورد کنی و یا حتی چجوری صداش کنی!
باید یاد بگیری که به عنوان یه زن و یه آرامبخش به همسرت آرامش بدی ولو کاذب!!
مامان بهم میگفت باید انقد به همسرت محبت کنی که پابند تو و زندگی با تو باشه... خیلی حرفش قشنگه ولی به تمرین زیادی نیاز داره! مخصوصا برای من!!
ولی دارم خوب میشم خدارو شکر...
خدایا بهم کمک کن...
...