از نو زنده شدم...

LOVE swept aside all obstacles

از نو زنده شدم...

LOVE swept aside all obstacles

تدارکات عروسی! 2

پنجشمبه مرخصی گرفتم و بدو بدو رفتم تا عروسیکه قرار بود ببینمشو در آرایشگاه ببینم

با مامی رفتم انقد دلم بر خودم سوخ که خواهر ندارم!! L البته ناگفته نماند که یه مامان دارم عششششششق! از صد تاا خواهر بهتره

خلاصه عروس دیدم اما چون قیافه خود عروسه خوب نبود کلا من خوشم نیومد!!

خلاصه آرایشگاهم به اونجا منتفی شد!

حالا آتلیه چیشد؟؟ یه آتلیه جدید رفتم هم برا مقایسه قیمت هم برا دیدن عکس و فیلماش. این آتلیه رو شمارشو یکی از بچه هایی که قبلا باهاش تدریس خصوصی داشتم بهم داده بود. البته اینکه میگم بچه از خودم بزرگتر بودا 32 سالش بود ولی خب خیلی باهم جور شدیمو الانم هنوز باهم تلفنی در تماسیم فقط بدیش اینه که میخواد بره کانادا ! L

خلاصه با مامی باز رفتیم اونجا . دیدم که دوتا دختر ینی خواهر بودن  25 و 27 ساله اینققققد بانمک بودن کللی ازشن خوشم اومد!

آلبوماشون دیدم و بشششششدت خوشم اومد دیگه به طور حتم میرم همنجا البته ناگفته نمونه که قیمتاش از اونا بالاتر بود اما بهتره

خلاصه ...

فقط مونده آرایشگام.... اوووومممم... دعا کنیم اونم زودتر تموم شه راحت شه خیالم

استرس مگیرم هر هفته ای که میگذره!

نظرات 2 + ارسال نظر
پاییز سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:46 ق.ظ

به سلامتی عسیسمممممممممم:-*

فنچ بانو دوشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:51 ب.ظ http://baghe-ma.blogsky.com

ای جونم عرووووووووس... دیروز داشتم فکر می کردم امسال بین دوستای وبلاگیم کی عروس می شه یادت افتادم...
چه خوب که اومدم و دیدم از تدارکات عروسی نوشتی.... خوشحالم برات خانوم... ایشالله همه چیز خیلی عالی و راحت پیش بره.بووووووووس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد