از نو زنده شدم...

LOVE swept aside all obstacles

از نو زنده شدم...

LOVE swept aside all obstacles

از همه جا....!

سلام دوس جونای مهلبونم ... 

خوفیییییییییییید؟ 

علوس خانوما شطورن؟ پرنده خانوم؟ جوجویی؟  خوش میذگره؟ جوجه هاتون خوبن؟ (: 

آخیش خداروشکر که همه چی به خوبی تموم شد بچه ها... ایشالا خوشبخت شید... بووووس 

... 

مرجان خانومم خوبن... بد نیستن... فقط این مریضیهای مختلف مرجان خانومو ول نمیکنن! ): 

تازه خوب شده بودم که باز..... )))): 

دو سه روزه گلو درد و گوش درد بدی گرفتم! اصلا نمیتونم حرف بزنم! ): 

بس که ضعیفم دیگه! ): 

... 

بچه ها یه چیزی بگم؟ (: .... 

من هنوز کادوی روز مرد جوجه رو ندادم!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 

باور کردنی نیس! نه؟؟؟ 

میدونم! 

تقصیر خودشه!... 

ازش ناراحتم! ): 

البته حرف زدیماااا حل کردیم. ولی خب دیگه الان خییییلی بی مزه س برم کادوش رو بدم! نه؟  

))))): 

 حالا یه چیز دیگه بگم؟! 

من از روز تولدم تا حالا جوجه رو ندیدم!!!!!!!!!!!!! 

تولدم کی بود؟ 4 خرداد!!! الان کی؟ 22 تیر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 

... 

بازم تقصیر خودشه! )))): 

... 

23 مهر عروسی همون دوس جونیمه که دختر عموی جوجه س. عروسیش تو شماله ( ساری) . فقط در صورتی میتونم برم که یه پیوندی با جوجه برقرار کرده باشم! در غیر این صورت... نمیتونم! ): 

برامون دعا کنید... 

جدیدنا کلی حسهای بد اومده سراغم! که بعضیاشو نمیتونم اینجا بگم! تصمیم دارم ازین نوشته های رمز دار بنویسم! ولی بلت نیستم! شما بهم میگید دوس جونا که چجوری میتونم این کارو بکنم؟؟ 

... 

این تابستون یه ماهش رفت! خییلی واسه من زود گذشت!  شاید اسممو کلاس خیاطی یا کامپیوتر بنویسم. جالبه من کسی بودم که از خیاطی متنففففر بودم و همش میگفتم خیلی جواته!!! ولی الان عاشقشم! (: 

... 

دارم روی ناخن هام کار میکنم تا سفت بشه و بلند شه. من آرزو به دلم موند یه بار ناخن هام بلند شه! دارم هرروز میذارمشون توی آبلیمو و روغن زیتون. شما دوس جونیا آیا پیشنهاد بهتری دارین تا ناخن هام سفت و بلند شه؟؟؟ 

خیلی دوس دارم. جوجه هم خیلی دوس داره...  

... 

مرجان خانوم این چند وقته انواع و اقسام کیک های خومشزه رو درست کرده(((: 

میخوام اون کیکی که پرنده خانوم دستورش رو بهم داد هم درست کنم. شاید عکساشو گذاشتم. یه کیکی هم درست کرده بودم تا ببرم واسه جوجه ولی......... اینجا نگم بهتره! تو اون نوشته میگم!....  

صورتم چند وقته خیلی جوشهای بد میزنه! (: چه کنم آیا؟؟ ): 

صابون خرچنگ خریدم میزنم خیلی بهتر شده ولی بازم میزنه بعضی وقتا! نمیدونم چکا کنم دیگه! ): 

... توی تابستون میخوام به خودم برسم یکم...(: 

... 

بعد از ماه رمضون هم باید برم سمنان وسایلمو جمع کنم. راستش امسال دیگه خونه نمیگیرم. گفتم سال آخره میرم خوابگاه دوباره. خیلی سخته ولی مجبورم دیگه... بهتر از اینه که با یه عده آدم بی شعور سر کنم!

... 

آخرای شهریور هم شاید شاید با مامانی و عمه ها و زن عموم بریم قشم! (: برای خرید لباس (: خییییییییییییییییلی خوشحالم... آخه من عااااشق لباس خریدنم... خدا کنه برم... 

...  

جوجه این چند شب خیلی بهم خوش گذروندیا ناقلا... (: دیشب خیلی حرف خوشملی بهم زدی.... اسی و ببی خودتو زدی و تنبیهشون کردی تا به من بگن که خیییییلی دوسم دارن! (((: 

راستش میدونی ؟ خیلی بهم مزه میده وقتی شبا ساعت یک دو بهم زنگ میزنی و با صدات مستقیم بهم شب بخیر میگی جوجه... بدون این کارت هیچوقت برام تکراری نمیشه... دیشبم که کلی تلفنی بخلم کردی شیطون... (((((: کلی ذوق میکنم وقتی داری با مشتری تلفنی صحبت میکنی بعدش هی گوشی که من توشم رو میبوسی...!!! ((((((:

دوسمت دارم.... 

... 

پ.ن: پستهای اخیر پرنده خانوم یه حس شعف بهم میده!... یه حس ناب... یه حس عصیان رو در من بیدار میکنه...  انقد غرق میشم که گاهی اوقات چشام خیس میشه...! ... 

دلم برای لحظات ناب تنگ شده!... دلم آینده رو میخواد....!....  

یه حس mixed در من بوجود اومده! ... 

وای که چقد دلم آرامش پرنده خانومو میخواد.... دلم آرامش جوجو خانوم رو میخواد.... آره شاید زشت باشه گفتن این حرفا! ولی من میخوام اینجا راحت باشم... 

دلم تنگه...

تبریک من...

وااااااااااای مرسی دوس جونام که انقد خوبید شما آخههههههههههه! (: 

کامنتاتون کللللی به آدم انرژی میده!  بوووووووووووووس 

من یه چند روزی نبودم بخاطر اینکه کیسم منفجر شده بود! (((: 

ولی خب بازم از فردا نیستم تا شمبه شب! (:  

زودی میام پیشتون. 

فقط اومدم به پرنده خانوم عززززیزم بگم: 

عشقی خانومییییییی مهربون خانوووووووووووووم پیوندت با عسلیت مباررررررررررررررررررررک... 

از ته قلبم بهترینها رو برات آرزو میکنم... 

دوسمت دارم...

عکس

 

  

این کادوی جوجه ست!... بلوز و شلوار. میدونم واضح نیس! ولی خب دیگه نمیشد بازش کنم! بخشید!

 

 

اینم همون جاشه که گفتم دوست هنرمندم درست کرد برام. 

... 

این کادو رو با عشق تمام خریدم ولی.... ولی الان....  ):

بد شانسی!

هی من میام از خوبی و شادی بنویسم هی نمیشه!  

آخه من دردمو به کی بگگگگگگگگم؟؟!!!  

پنجشمبه رفتم تهران با خوشحالی تمام که امروز با خاله جون اول از همه میریم آرایشگاه من ابروهامو برمیدارم و کلللی خوشمل میشم بعدشم با کللللی عشق میریم کادوی جوجمو میخریم. خوب همه ی اینا البته اتفاق افتاد و بنده از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم! تازه بعد از ظهر جمعه هم رفتم پیش یکی از دوستای هنرمندم تا برای کادوی جوجه یه ساک خوشمل درست کنه که البته اینم شدا ! تا اینجا همه چی خوب بود!  

جمعه شب رسید من اومدم خونه مامان بزرگم تا شبو اونجا بخوابمو فرداش پیش بسوی جوووووجه!  فک کن شب ساعت ۱۲ رسیدم خونه با کلی خستگی و مهمونداری که کرده بودم بازم رو پای خودم وایسادم و خودمو برا فردا آماده کردم! اول مانتومو شستم! نصفه شبی! بعدش اتوش کردم. بعدشم شلوار و شالمم اتو کردم و تمام وسایل رو آماده کردم و تمیس تمیس آماده ی دیدار بودم!  

فردا صبح زودی پاشدم تا برم حموم و دیگه خوشمل خوشمل شم.... تا اینجا بازم همه چی خوب بودا!  

تا اینکه.... 

مرجان خانوم ییهویی مریض ششششششششششششد!!!girl_cray.gif 

تا حدی که توی این گرما اینطوری میلرزید! 

باورتون میشه؟؟؟؟ 

تنهای تنها توی خونه به مدت سه ساعت تمام فقط گریه کردم! البته گریه که نه زاااار میزدم! هم از درد و هم بخاطر اینکه تمام برنامه هام خراب شده بود!girl_cray.gif 

خلاصه کادوی جوجه هم موند روی دستم تا حالا حالاها کی بشه باز برم پیشش!؟  

به جای اینکه شمبه پیش جوجه باشم در خدمت دکترای محترم در بیمارستان به سر می بردم! پنج تا آمپول خوشگلم زدم! که واسه هرکودوم اینققققد داد زدم که فک کنم مریضای کل بیمارستان شیش متر از جاشون پریدن!(:

آخه این انصاف بووووود؟! گریه

بعد از امتحانات...

خوب ... الو الو.... صدا میاد؟! ... این یه وبلاگ جدیده! (: منم یه جوجوی جدیدم! (:

خداروشکر... چقد آرومم الان...

آدمای فضول و حسود زیادن! یکیشونم گیر من افتاده بود دیگه!

خب امتحانای مرجان خانومم بالاخره تموم شددددددن! هوراااااااااااااااااااااا! نمره هام که عااااالی بودن! (:

فک کنید 4 واحدی شدم ده و نیم! ((((((((((:

دیگه بقیشو تا تهش برید! (:

البته هیچی نیفتادماااا! (:  زحمت کشیدم! (:

همینه دیگه! آدم که از شهر و دیارش دور باشه از این بهترم نمیشه!

به شددددت کمبود خواب دارم! این چند روزه فقط میخوام جبران بیخوابی کنم!

جوجه اومده بود دنبالم ترمینال... واسه من یه دیدار خیلی ارزشمند بود با اینکه خیلی کم بود ولی کلی لذت بخش بود نمیدونم واسه جوجه هم بود یا نه!...):

دلتنگم....

نمیدونم دلتنگ چی و کی؟!.... فقط میدونم یه غم دارم! یه غم مبهم!....

خوب خوب خوب... نمیخوام ناراحت گونه بنویسم!! میخوام شااااد باششششم! بابا اولین نوشته ی وبلاگمهههههه(((:

بهلههههههههههه ((:

...

فردا میرم تهران... کلللللی کار روسرمه.... اول باید برم آرایشگاه برای خوشمل شدن! (: تو دوره ی امتحانا آدم از قیافه میفته! بهدشم باید برم چند تا عکس مدل مانتو که از اینترنت سرچ کردم پرینت بگیرم بدم به یه خانوم خیاطه . آخه میخوام ایندفه مانتو آماده نخرم. میخوام بدوزم.

بهدشم باید برم خونه خاله جون با خاله جون برم کادوی جوجه رو بالاخره بخرم! خودمو کشتم منم! تقصیر مامان خانومه دیگه همش!

بهدش باید برم پیش یه دوس جون جون جونییییییم! دلم باسش تنگیده!....

بهدشم شمبه خوشمل و ناس و تمیس برم پیش آقا جوجههههههههه (((:

...

مرجان خانوم کللللللی باسه تابستونش برنامه داره و امیدواره که همشو بتونه عملی کنه. یه پست رو میخوام اختصاص بدم به برنامه های تابستونم.

زودی میام.

بوووووووووووووووووووس