اتمام امتحانات!

خب امتحانای منم تموم شد و دیروز ظهر با سر و کله و تن و پا و جون و دل راهی شدم به سمت تهران!!! 

البته بماند که یه احساس بد داش از تو مث خوره منو میخورد!اینکه همه بچه ها با خیال راحت هی میگفتن آخییییییییش تموم شد! ولی من نمیتونستم به این راحتی بگم آخییییش تموم شد!! بخاطر اینکه اگه نتونم اون دو واحدمو دانشگاه تهران بگیرم تا سال دیگه این موقع من هنوز دارم امتحانای لیسانس میدم!!!!!!!! خیلی زاقارته!!  

ولی خب جوجه جونیم با حرفاش یکم آرومم کرد. 

برام بسیار دعا کنید دوس جونیا. 

... 

دیروز اومدی دنبالم عشقم... چقققد دلم برات تنگیده بودااااا! دو هفته کم نیس!! بهت میگم جوجه قیافت یادم رفته بود!! که البته چند ثانیه بعد میفهمم که اصلا حرف زیبایی نزدم!!  مثلا خواستم میزان دلتنگیمو بیان کنم که.... (: 

وای عسیسم تو ماشین میشینم کنارت... چقد حس آرامش کنار تو منو خوبم میکنه!  

بعدش که یکم بهت دقت میکنم میبینم شدی یه جوجه ی هپلی! ریشات کلی بهم ریخته! موهات کلی بلند شده! الهی بگردم که از دوری من به هیچیت نرسیدی! ( اعتماد بنفسو حال کردید؟؟!؟!) بهدش بهت میگم میشه فردا خودتو خوشجیل کنی؟ توام میگی چچچچچچچشم!... 

منم که هی حال میکنم...(: 

مرسی ازینکه به احساساتم بها میدی جوجم... با اینکه اصابت خورد بود ولی تو دلت آرزو میکنی که ایکاش چراغ قرمز بعدی یه گل فروش ببینیم تا برات گل بخرم خانوم... و دقیقا این اتفاق میفته و تو برام یه رز آبی میخرییییییییییییییییییییی! که من خیلی دوسمش دارم... 

بعدش میبینم یجا پراز برفه میگم وای من برف خواس دلم! توام زودی ماشینو میزنی بغل و میری یه مشت برف برام میاری!!!!!! وای که نمیدونی چققققد حال میده.... 

تو منو به تعالی میرسونی با این حسای خوبت... ینی میتونم همه اینارو در حقت جبران کنم عزیزم؟؟  ایشالا که خدا کمکم کنه... 

پ.ن: واسه اون قضیه که ناراحت بودی عزیزم نمیدونی چقد داغون شدم ازینکه نمیشد هیچکاری برات انجام داد!! )): ولی واقعا قول میدم جبرانش کنم همسررررررم ): منو ببخش ): 

پ.ن: دوس جونا یکشمبه صب میرم دانشگاه تهران. برام دعا کنید بگن اوکی. 

پ.ن: جوجه جونی تو دوره امتحانا بهم گفته بود اگه امتحاناتو خوب بدی یه جایزه پیش من داری!! (: فک کنم میخواد منو یه روز کامل ببره گردشششش و هرچی دلم خواس برام بخرههههه (: وای دارم روزشماری میکنم(((((: